هرسال درست یکی دو ماه پیش از شروع سال تحصیلی جدید، بحثهایی پیرامون تغییرات عمده در ساختار آموزشی و بهبود وضعیت متون کتب درسی مطرح میشود و دانشآموزان و معلمها را به امیدی واهی فرو میبرد.بحثهایی نظیر اینکه در نظام آموزشی، بیشتر باید به کیفیت بها داده شود تا کمیت یا اینکه حجم بالای مطالب نباید اجازه دهد تا دانشآموزان از اصل آموزش دور بمانند، از جمله مسائلی است که هر سال همین موقعها مثل نقل و نبات در کلام مسئولان تدوین کتب درسی پیدا میشود
و بهمحض آغاز سال تحصیلی هم اثری از آن به جا نمیماند. امسال هم بنا به عادت هرساله در نشست نقد و بررسی کتاب تاریخ معاصر سال سوم دبیرستان که آخرین روز از ماه تیر در ساختمان مرکزی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی برگزار شد، علی ذوالعلم، مدیرکل دفتر برنامهریزی و تالیف کتب درسی به تغییر و تحولات دیگری در عرصه آموزش اشاره کرد و تاکید داشت:«درس تاریخ باید به گونهای عرضه و ارائه شود تا بتواند یک نگرش عمیق در دانشآموزان نسبت به تاریخ معاصر ایجاد کند.» او در این نشست، یکی از راهحلهای این مهم را استفاده از منابع مختلف برای این درس دانسته و گفته است:«دانشآموزان نباید محدود به اطلاعاتی شوند که در یک کتاب گنجانده شده است.»
معارف، ریاضیات و ادبیات هم از دیگر درسهایی است که به گفته او، نیاز به تغییر و تحولات اساسی دارد و در آغاز سال تحصیلی به اشکال جدیدتری روانه بازار میشود. این تغییر و تحولات در حالی هر ساله در کتب آموزشی ما اعمال میشود که به گفته دکتر علیاکبر امینی، تحلیلگر مسائل آموزشی، این تغییرات مداوم متون درسی، موجب سردرگمی دانشآموزان و دشواری آموزش شده است. او در این باره میگوید:«این تغییرات که بدون پشتوانههای علمی و تحقیقی صورت میگیرد، میتواند یکی از بارزترین نشانههای پریشانی در ساختار آموزشی کشور باشد.»
امینی ادامه میدهد:«درست است که عادت در هر زمینهای نامطلوب قلمداد میشود و تغییر، عادت را از بین میبرد اما تغییر باید معیار داشته باشد. باید زمانی دست به تغییر زد که بعد از یک تحقیق علمی به این نتیجه برسیم اگر تغییر ایجاد شود، پیامدهای مثبتی ایجاد خواهد داشت. اما در مورد متون درسی به حکم تجربه در 3ـ2 دهه مشاهده شده که کمتر تغییری به نفع دانشآموز و معلم بوده است.» وی با اشاره به مشکل اصلی دروسی مانند تاریخ میگوید:«کتاب تاریخی که در مقطع سوم دبیرستان تدریس میشود، حوادث تاریخی ایران را از آغاز تا به امروز بررسی میکند. آیا برای دانشآموز دشوار نیست که تمام تاریخ کشورش را در یک کتاب درسی بخواند و حفظ کند؟»
حجم بالا ؛ کیفیت پایین
مسئله مهمی که در نظام آموزشی ما بهعنوان یک امر مسلط پذیرفته شده، گنجاندن حجم بالای محتویات درسی در دوره زمانی و آموزشی محدود است. به همین دلیل هم هست که دانشآموزان به جای اینکه تکیهشان روی یادگیری باشد، حفظ کردن دروس را در اولویت قرار میدهند. شیرزاد عبداللهی، کارشناس مسائل آموزش و پرورش، در این باره میگوید:«در نظام آموزشی ما به خاطر حجم بالای مطالب درسی، آن دانشآموزی موفقتر است که حافظه قویتری داشته باشد. حتی در بسیاری مواقع، داشتن خلاقیت و کنجکاوی ممکن است به عقب افتادگی دانشآموزی در عرصه تحصیل منجر شود. ما ذهن دانشآموزان را ظروف خالی میدانیم و قصد داریم تا بدون در نظر گرفتن استعداد و تواناییهای او آموزشهایمان را به آنها تزریق کنیم.»
برخلاف گفتههای او، مدیرکل دفتر برنامهریزی و تالیف کتب درسی معتقد است:«حجم بالای کتابها متناسب با نیازهای آموزشی ماست و مرتفع ساختن این نیازها تلاش بیشتری را از سوی دانشآموزان طلب میکند.» وی میافزاید:«در بعضی از درسها معلمان و دانشآموزان گلهمند هستند که زمان و میزان حجم درسها متناسب نیست که البته این موضوع عمومیت ندارد و میتواند با استفاده از معلمان متخصص بهراحتی حل و فصل شود.»
وقتی کتابها بهروز نباشد
هر سال حجم عظیمی از اطلاعات به دنیا وارد میشود و از طریق ماهواره و اینترنت انتشار مییابد. براساس آمارگیریهای انجام شده، نوجوانان و جوانان، بیشترین آمار استفادهکنندگان از وسایل ارتباطی را دارند. بنابراین نمیتوان انتظار داشت که باقی ماندن سطح کتب درسی در حد آموزشها و متون چندین سال پیش بتواند قدمی در رفع نیازهای اطلاعاتی دانشآموزان بردارد. پرویز شریفی درآمدی، استادیار روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی در اینباره میگوید:«با وجود پیشرفتهای فراوان در حوزه فناوری، فرهنگ و علوم، دوره نوجوانی در کشور ما در مقایسه با گذشته، یکی دو سال پایینتر آمده است.»
او ادامه میدهد:«اطلاعاتی که در گذشته برای دانشآموزان دوره راهنمایی یا دبیرستان در نظر گرفته میشد، امروزه با توجه به پیچیدگیهای دنیا، برای این سنین قابل استفاده نیست؛ از اینرو لازم است حجم مطالب را به سنین پایینتر بیاوریم و آموزشها را منطبق با نیاز آنها تهیه کنیم.» مدیرکل دفتر برنامهریزی و تالیف کتب درسی آموزش چندرسانهای را بهعنوان راه حلی مناسب برای این مهم میداند و میگوید:«آموزش چند رسانهای را به جای آموزش تکرسانهای در برنامه آموزش و پرورش قرار دادهایم و درنظر داریم که از کمکآموزشیها بهعنوان وسیله آموزشی استفاده کنیم.»
ذوالعلم میافزاید:«درنظر داریم که از رسانههای مختلف استفاده کنیم و از معلمهای متخصص برای آموزش آگاهیهای روز دنیا به دانشآموزان مدد بگیریم.»
او ادامه میدهد:«در حال حاضر نظام درسی ما نظامی کتابمحور است. سعی داریم تا برنامهمحوری را جایگزین کتابمحوری کنیم و نقش پررنگتری برای معلم در آموزش اختصاص دهیم. علاوه بر آن پژوهشمحوری و تقویت عقلانی دانشآموزان از مهمترین برنامههایی است که در آینده باید مورد بررسی قرار گیرد.»
در حالیکه کشورهای مختلف دنیا از جدیدترین روشها برای آموزش کودکان و نوجوانانشان استفاده میکنند، آنها را به تحقیق و تفحص وا میدارند و برای کنجکاوی و خلاقیت آنها اهمیت بیشتری قائلاند، آیا باز هم میتوان حجم بالای مطالب و اجبار دانشآموزان برای حفظ کردن آنها را یک نیاز دانست؟ یا در کنار اطلاعات گسترده و روز دنیا از آنها انتظار داشت تا باز هم به خواندن کتابهای تک منبعی تمایل نشان دهند و آموزههایشان را در این سطح نگه دارند؟